شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها

نشست تخصصی «حکمرانی پژوهش: مسئله‌ها و نامسئله‌ها در جامعه ایران» در دانشگاه ایلام برگزار گردید

به همت دفتر دانشگاهی انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن علمی دانشجویی جامعه شناسی دانشگاه ایلام، نشست تخصصی حکمرانی پژوهش: مسئله‌ها و نامسئله‌ها در جامعه ایران، با حضور دانشگاهیان و جمعی از علاقمندان در سالن اجتماعات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ایلام برگزار گردید.

   به گزارش روابط عمومی، در این نشست، دکتر علی ایار مدرس مدعو گروه جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی دانشگاه ایلام به بررسی نحوه مواجه‌ی محققین با پدیده‌های اجتماعی و سویافتگی آنان در جایگزین ساختن نامسئله‌ها به جای مسائل اجتماعی - فرهنگی و مغفول ماندن مسائل اساسی جامعه به بحث پرداختند، که خلاصه بحث ایشان به شرح ذیل است:

قبل از هرچیز از گروه جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی دانشگاه ایلام، دفتر دانشگاهی انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن دانشجویی جامعه‌شناسی به خاطر راه‌اندازی این نشست‌های تخصصی کمال تقدیر و تشکر داریم، موضعی که قصد دارم در مورد آن صحبت کنم حکمرانی پژوهش و مسئله‌های و نامسئله‌های جامعه ایرانی است.

 تصور اثباتی از علم و این که این موضوع که علم منطق درون ساحتی دارد و این گزاره که علم تنها با این منطق درون ساحتی پیش می‌رود با ظهور رویکردهای پسااثباتگرایی و بعد از آن رویکردهای تفسیری، انتقادی و... در مظان سؤال قرار گرفته است.  تصور علم خود بنیاد و خالصی که ما در دوره اثبات گرایی داشتیم، با تصور علم متأثر و متعامل با جهان فرهنگی پژوهشگر و محیط اجتماعی - سیاسی پیرامون پژوهشگر جایگزین شده است. با پذیرش این مفرضات در ارتباط با علم اهمیت حکمرانی پژوهش آشکار می‌شود.

حکمرانی پژوهش از جمله عوامل غیرمعرفتی خارج از ساحت علم است که می‌تواند بر پژوهش تأثیرگذار باشد. یکی از عوامل غیرمعرفتی مؤثر بر علم حکومت‌ها، سیاست‌ها، نهادهای وابسته هستند و این تأثیر از طریق حکمرانی یعنی ساخت اعمال اقتدار بر روی شبکه کنشگرانی، که به صورت متقابل به یکدیگر وابسته هستند اتقاق ‌فتد.

حکمرانی پژوهش به نحوه چینش روابط اقتدار در شبکه کنشگران موجود در عرصه پژوهش می‌پردازد. شناسایی کم و کیف این روابط کمک می‌کند، تا پژوهش‌ها در مسیرهای مورد نظر جهت داده شوند. لازم است در آغاز بحث اشاره کنم که علوم اجتماعی و جامعه شناسی ایران دستاوردهای بزرگی داشته است، البته در کنار نقدهای که به آن وارد است. علوم اجتماعی در گفتمان‌سازی و نقد برنامه‌های توسعه‌ای جامعه ایرانی نقش داشته است؛ انتظار از نهاد جامعه‌شناسی ایران با عنایت به حجم این همه فارغ‌التحصیل و دانشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی بیشتر از وضعیت کنونی است.

در هر نوع حکمرانی با سطوح سه گانه کلان، میانه و خرد مواجه هستیم، اما در حکمرانی پژوهش این سطح خرد یعنی پژوهشگر است، که نسبت به سایر سطوح نقش مهم تری ایفا می‌کند.  زیرا در نهایت این پژوهشگر است، که تصمیم می‌گیرد که چه موضوعی را انتخاب و کدام موضوعات را به حاشیه هدایت کند. پژوهشگر به عنوان خردترین سطح دارای فاصله معرفتی با سطوح میانی و کلان حکمرانی پژوهش هستند.

 حکمرانی پژوهش، در قالب مدل‌های مختلف در صدد آن است که به پژوهش ها جهت بدهد از جمله  اجباری، تعاملی، تشویق و باز تفسسیر. اما در نهایت این پژوهشگر است، که با طرح مسأله و صورت‌بندی مسئله سیطره سطح خرد حکمرانی پژوهش بر سطوح میانی و کلان را رقم می‌زند.

 مطالعات مختلفی در خصوص علم صورت گرفته است، که برخی به عوامل درون دنیای علم یا همان عوامل معرفتی متمرکز هستند و برخی  بر عواملی خارج از ساحت علم متمرکز هستند و برخی رویکردها به علم نگاه تلفیقی دارند، یعنی همزمان به نقش عوامل درون ساحتی و برون ساحتی علم توجه دارند. همچنین در خصوص پژوهش مطالعات را می‌توان در قالب‌های ذیل دسته‌بندی نمود؛ مطالعات محیط سازمان پژوهشی، مطالعات بنیادین ساخت‌گرایانه و مطالعات در باره دانش تولید نشده. که این منظر باید توضیح داده شود، که چرا در علوم اجتماعی - انسانی جامعه ما این همه حوزه ناپژوهیده وجود دارد، این همه موضوع نا اندیشیده و نا پژوهیده،  چگونه مورد غفلت واقع می‌شوند و چگونه می‌توان  آنها را به کانون توجه جامعه شناسی و علوم انسانی اجتماعی ایرانی برگرداند؟

سؤالی که می‌تواند مطرح شود این است که آیا وضعیت علوم اجتماعی ایرانی مسئله‌مند شده است؟ اگر چنین است چگونه می‌توان این مسئله‌مندی را توضیح داد. چگونه می‌توان علوم اجتماعی را به جامعه‌ای  که در آن نفس می‌کشد مرتبط نمود؟ این ربط از طریق مسئله ممکن می‌شود و برای نیل یه این منظور باید در حکمرانی پژوهش در خردترین سطح یعنی پژوهشگر مسئله شناس داشت.

بسیاری از جامعه شناسان ایرانی که خود از مسئله شناسان و از الگوهای موفق مسئله شناسی هستند، به وضعیت مسئله‌مند علوم اجتماعی اشاره کرده‌اند، از جمله می‌توان تقی آزادارمکی، مرتضی فرهادی، ابراهیم توفیق، محمد امین قانعی‌راد، نعمت الله فاضلی،میرسپاسی، پارسانیا، رفیع پور و ... اشاره نمود.

در بسیاری  از موارد علوم اجتماعی ما در دام مسئله ناشناسی افتاده است، یعنی اسیر نامسئله‌ها شده است. در چنین شرایطی علوم اجتماعی سایه‌اش بر سر سرزمین پدری فرود نمی‌آید. نظام دانایی و نظام دانش انسانی و اجتماعی ما به نا مسئله ها می‌پردازد. فاضلی این موضوع  مسئله وارگی به جای مسئله‌ها؛ فرهادی این وضعیت را  به راه رفتن در خواب یا فرار و فراموشی و آزاد ارمکی از آن تحت عنوان بی کانونی جامعه شناسی و ارائه روایت نیستی از جامعه ایرانی یاد می‌کند.

باید گفت که مسئله چیست؟ مسئله‌ها از درون تحولات تاریخی و اجتماعی ملت ها و جوامع بر می‌خیزند، اما این محققان هستند که باید به آنها صدا بدهند و آنها را رؤیت پذیر سازند. اما متأسفانه در روند مسئله‌یابی ما بیشتر از مدل استقراضی استفاده می‌کنیم. این مدل از مسئله یابی در تجارب  زیسته و لحظه اکنون جامعه تأمل نمی‌کند. نسبت به تحولات تاریخی  جامعه خود کر و کور است. در مدل عاریه‌ای و استقراضی شبیه این است، که فرد برود و درد را از دیگران قرض بگیرد، دارو را می‌شود عاریه و قرض گرفت، ما خیلی وقت ها درد هایمان قرضی هستند.

 چکار کنیم که فئودالیته به ریز شبیه آن چه در تاریخ اروپا رخ داده است، در جامعه ما رخ نداده است؟ چکار کنیم که طبقه متوسط جامعه ایرانی مو به مو شبیه طبقه متوسط جوامع غربی نیست؟ یک سیاح با اهداف استعماری- نظامی از بخشی از مناطق کشور دیدن کرده است، جامعه ایرانی را تنبل تعریف کرده است، ناپژوهشگر بر می‌دارد و با تمسک و استناد به یک اشاره سطحی و غیر تخصصی بدون تأمل در  در تاریخ جامعه ایران و تاریخی دیدن اکنون جامعه ایرانی، تنبلی را به عنوان مسئله جامعه ایرانی تعریف می‌کند. در صورتی که شواهد و تجارب تاریخی مردم ایران از سختکوش‌ترین مردم دنیا هستند.  بالاخره در این جامعه هم نیروهایی وجود داشته‌اند؟ این جامعه را متحول کرده‌‌اند تغییر داده‌اند، باز اندیشی کرده‌اند. در یک سده دو انقلاب کرده‌اند. رویکرد استقراضی این تحولات را نمی‌بینند.

دکتر فاضلی در کتاب زندگی سراسر فهم مسأله است. به دو مدل مسئله شناسی اشاره می کند. رویکرد شکاف یابی که نوعی مسئله‌یابی محافظه کارانه است. در این مدل پزوهشگر با تأمل در نظریه‌‌های جامعه‌شناسی  به دنبال آن موضوعی را برای پژوهش پیدا کند و رویکرد  به چالش کشیدن که نوعی مواجهه مستقیم با تجارب زیسته است و دقیقا درمقابل مدل استقراضی – عاریه‌ای مسئله‌یابی قرار دارد. حالا باید دید این مسئله یابی چه فایده‌ای دارد؛ مسئله یابی می‌تواند یک موضوع را وارد گفتمان عمومی جامعه بکند، متأسفانه امروزه شبکه‌های اجتماعی هستند، که برای علوم اجتماعی ایرانی گفتمان سازی می‌کنند.

 مسئله‌یابی درست  و مسئله کارکرد مدیریتی  دارد، موجب تجدید نظر در  سیاست گذاری‌ها می‌شود.  از جهت دیگر انسانی هم دارد، یعنی رنج‌های جامعه انسانی را به تصویر می‌کشد. مسئله اگر نامسئله نباشد، اصیل باشد، پژوهش اصیل و در نهایت موجب پاسخ اصیل می‌شود.

 برای مسئله شناسی، رویکردهای مختلفی وجود دارد.  ما می توانیم از منظر دستگاه مفهومی هر کدام متفکران مؤلفه‌هایی برای تشخیص مسئله و نا مسئله داشته باشیم. از جمله دورکیم، فوکو، بوردیوی، پوپر، میلز، مه یر، بدیو. از آنجا که دغده من ربط است، یعنی چگونه  فرود آوردن و فرود آمدن علوم اجتماعی در سرزمین پدری است. دورکیم  و فهم قواعد روش دورکیم را مناسب‌ترین مدل برای این ربط می‌دانم.

 دورکیم مسئله را به جامعه یعنی فراتر از تجربه‌های فردی مرتبط می‌کند. اینجا تخیل جامعه شناسی میلز کاملاً مدیون دورکیم است، دورکیم با تشریح قاعده دیدن و حرکت از پدیده‌ها و واقعیت اجتماعی به ذهن پژوهشگر را یاری می‌کند، که اسیر مفروضات، بدیهیات پیشین نشود، مسیری در اختیار قرار می‌دهد که ما در دام مسئله های استقراضی یا نامسئله ها نیفتیم. 

از منظر پوپر علم با مسئله شروع می‌شود. بنا به منطق پوپر می‌توانیم به مسئله‌یابی محتاط  و مسئله‌یابی گستاخ اشاره کنیم. مسئله محتاط، شانه به شانه نامسئله حرکت می‌کند فرصتی برای اندیشیدن و از نو نگریستن در اختیار نمی‌نهد. اما مسئله یابی گستاخ فرصتی برای بازاندیشی و از نو نگریستن و عبور از مفروضات موجود است ملاحظه بفرمایید. در شرایطی که چارچوب مفهومی و نظری جامعه شناسی بسته می‌شود.

جامعه شناسی بنام نیل پستمن از زوال کودکی صحبت می کند. بوردیو معتقد است، خیلی از مسائل مطرح شده شبیه انشاهای دبیرستانی هستند، مسئله نیستند چون توسط کارنابلدها در جامعه شناسی مطرح می‌شوند، کاربلدها در جامعه شناسی در اصل مسئله شناس هستند، از امور بدیهی فراتر می‌روند. البته آلن بدیو معتقد است، که رخدادهای وجود دارند که برای مسئله شدند باید وفادارانی پیدا شوند، که آنها را از سطح رخداد خارج کنند و با طرح و تحلیل آنها را به سطح مسدله ارتقاء دهند. موضع آب به عنوان مثال یکی از این موضوعات است، که در سال‌های اخیر به مثابه رخداد وجود داشت، اما عدم طرح آن را به سطح مسئله ارتقاء نداد. به همین دلیل امروز جامعه در این خصوص غافلگیر شده است و بسیار از مسائل دیگر که در انتظار طرح شدن هستند.

مسئله‌یابی از نظر میلز ایجاد بین تجربه تجارب فردی با تاریخ و تجارب جمعی است. موضوعی که ما از آن غافل هستیم و متأثر از آن جامعه شناسی را تبدیل به آسیب شناسی اجتماعی کرده‌ایم. ما به دلیل عدم تأمل در تجارب جمعی جامعه ایرانی و عدم درک پیوند آنها با تاریخ نامسئله‌ها را جایگزین مسئله‌ها کرده‌ایم؟ به عنوان مثال در همین مناطق ایلام و لرستان از دوره صفویه شاهد تبعیدهای گسترده مردم به سایر مناطق بوده ایم و تبعید یعنی فروپاشی سرمایه، اما درجامعه شناسی در خصوص آن صحبت نمی‌شود، انگار نیاکان ما این موضوع را تجربه نگرده‌اند.

بین نظام دانایی/ دانش ما و مسئله‌ها فاصله وجود دارد این فاصله سبب شده است، که جامعه و بسیاری علوم  اجتماعی ما را غیر مرتبط و غیر کاربردی بدانند. هر چند که کاربرد تنها فایده جامعه‌شناسی نیست. از منظر العطاس ها – سید حسین و فرید – می‌توان به علوم اجتماعی دگرواره اشاره کرد، سید حسین العطاس جامعه شناس اهل مالزی معتقد است، که می‌توان قائل به دو نوع جامعه شناسی بود. اول جامعه شناسی جهانی، که امروزه وضعیت هژمونیکی پیدا کرده است و دیگری جامعه شناسی ملی که در حاشیه است، ضرورت دارد که جامعه شناسی ملی با تأمل در تاریخ و تجارب خود هم صدای خود را به گوش جامعه شناسی جهانی برساند،  آن را غنی تر نمود و از جامعه شناسی جهانی به مثابه یک میراث مشترک استفاده کند.  البته نزاع ما با اندیشه‌های غیر تمدنی مسبوق به سابقه است. رودکی در قرن سوم هجری می‌گوید «... چه آب جویم از جوی خشک یونانی» اندیشه غیر  را رودکی در مقام شعر غیر ضرور می‌داند. البته جامعه ایرانی عصر رودکی بخوبی پذیرای اندیشه‌ها بود، این در مقام شعر است.

العطاس‌ها جوی یونانی یا علوم اجتماعی غربی را خشک و بی‌فایده نمی‌دانند بلکه بر لزوم استفاده از آن تأکید دارند. علوم اجتماعی دگرواره  دعوتی است، برای مداقه و تأمل در مسائل مرتبط. البته آنها مخالف تورش قومی هستند. آنها معتقدند که باید از علوم اجتماعی غربی اسطوره‌زدایی بشود، چرا که از نظر العطاس جهان سومی به استقلال سیاسی رسیده‌اند اما به استقلا دانشگاهی نرسیده‌اند و قصه ذهن اسیر همچنان ادامه دارد.

این که چرا نامسئله‌ها، مسئله شده‌اند دلایل زیادی داشته است، که برخی از مهمترین این دلایل عبارتند از: مسئله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مند شدن جامعه شناسی. دکتر آزاد ارمکی این موضوع را با عنوان بی کانونی شدن جامعه شناسی و غلبه روایت نیستی در جامعه شناسی ایرانی توصیف می‌کند و از تز روایت انتقادی امید بخش دفاع می‌کند. از جمله عوامل دیگر می‌توان به فرمالیسم روشی، غفلت از مطالعات طولی و تاریخی، مخدوش شدن  زیست جهان پژوهشی، عدم تعامل بین پژوهشگران، فقدان پژوهش‌های میان رشته‌ای، غلبه آسیب شناسی اجتماعی  اشاره کرد.

 برای این که دوباره جامعه شناسی به کانون خودش و به مسئله‌ها باز گردد. یعنی پرسش‌های اصیل در جامعه شناسی ایران طرح شود و در نتیجه پاسخ‌های دقیق سامان بگیرد، بایستی به موارد زیر توجه داشته باشیم: استقلال زیست جهان پژوهشی را به رسمیت بشناسیم، آموزش انتقادی، هدایت پژوهش های گروهی به صورت تعامل تیمی و بین رشته‌ای، معرفی جامعه شناسانی که خارج از هژمونی‌های اجتماعی علمی توانستند از منظری نو مسئله ایران و مسائل ایران را برجسته کردند.

تلاش برای خلق مفاهیم متناسب با تحولات جامعه ایران.  من به بیتی از رودکی شاعر ایرانی اشاره کردم، بد نیست به آن  روایت مشهور قصیده رودکی در بازگردانندن امیر نصر به بخارا از منظر وضعیت کنونی علوم اجتماعی در ایران اشاره کنیم. امیدواریم که اساتید جامعه شناسی با خواندن و ساختن «بوی جوی مولیان» دیگر، بار دیگر امیر نصرسامانی‌های علوم اجتماعی را به" بخارای ما" یعنی به تاریخ  و فرهنگ این سرزمین  بر گردانند و آنها را به تأمل و تفکر  در سرزمین پدری تجارب تاریخی و فرهنگی خود  دعوت کنند.

بنابراین به تعبیر العطاس‌ها باید از علوم اجتماعی غربی اسطوره‌زدایی بکنیم، تقلید ویژگی علوم اجتماعی ما شده است، ما یک جامعه‌شناسی مستقل اما مرتبط با جامعه شناسی عام و جهانی نیاز داریم.  شاید خلاقیت فکری درون‌زا از طریق طرح مسئله‌های اصیل جامعه ایرانی، جامعه‌شناسی را بر تاریخ و تجارب جامعه ایرانی متمرکز کند. بنابراین حکمرانی پژوهش اگر چه در سطوح سه گانه خود مهم بنظر می‌رسد، اما به دلیل مختصات خود و قدرت اطلاعاتی و اهمیت دانایی، که در پژوهشگر نهفته است، باید سطح خرد یعنی پژوهشگر به مسئله شناسی‌اش توجه داشته باشد.

نشست تخصصي «حکمراني پژوهش: مسئله‌ها و نامسئله‌ها در جامعه ايران» در دانشگاه ايلام برگزار گرديد نشست تخصصي «حکمراني پژوهش: مسئله‌ها و نامسئله‌ها در جامعه ايران» در دانشگاه ايلام برگزار گرديد نشست تخصصي «حکمراني پژوهش: مسئله‌ها و نامسئله‌ها در جامعه ايران» در دانشگاه ايلام برگزار گرديد نشست تخصصي «حکمراني پژوهش: مسئله‌ها و نامسئله‌ها در جامعه ايران» در دانشگاه ايلام برگزار گرديد