سالروز شهادت دکتر چمران وبسیج اساتیدراگرامی میداریم

خانه خبرها

قسمتي از مناجات هاي شهيد چمران با خدا

دنيا

” دنيا ميدان بزرگ آزمايش است که هدف آن جز عشق چيزي نيست. در اين دنيا همه چيز در اختيار بشر گذاشته شده، وسايل و ابزار کار فراوان است، عاليترين نمونه هاي صنعت، زيباترين مظاهرخلقت، از سنگريزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنايتکار تا دلهاي شکسته يتيمان، از نمونه هاي ظلم و جنايت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چيز و همه چيز در اين دنياي رنگارنگ خلق شده است. انسان را به اين بازيچه هاي خلقت مشغول کرده اند. هر کسي به شأن خود به چيزي مي پردازد، ولي کساني يافت مي شوند که سوزي در دل و شوري در سر دارند که به اين بازيچه راضي نمي شوند. اين نمونه هاي زيباي خلقت را دوست دارند و مي پرستند.

تو مرا عشق کردي

” خدايا تو مرا عشق کردي که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردي که درچشم يتيمان بجوشم. تو مرا آه کردي که از سينه بينوايان و دردمندان بهآسمان صعود کنم. تو مرا فرياد کردي که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمايم. تو مرا در درياي مصيبت و بلا غرق کردي و در کوير فقرو حرمان تنهايي سوزاندي. خدايا تو پوچي لذات زودگذر را عيان نمودي، توناپايداري روزگار را نشان دادي. لذت مبارزه را چشاندي. ارزش شهادت را آموختي.”

افزايش ظرفيت

” خدايا از تو مي خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کني که در برابر هيچ چيز جز خدا تسليم نشويم. دنيا ما را نفريبد، خودخواهي ما را کور نکند. سياهيگناه و فساد و تهمت و دروغ وغيبت ، قلب هاي ما را تيره و تار ننمايد.خدايا! به ما آنقدر ظرفيت ده که در برابر پيروزي ها سرمست و مغرور نشويم.خدايا به من آنقدر توان ده که کوچکي و بيچارگي خويش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبينم.”

گذشت

“من اينقدر احساس بي نيازي مي کنم که در زير شديدترين حملات هم از کسي تقاضاي کمک نمي کنم ، حتي فرياد بر نمي آورم حتي آه نمي کشم در دنياي فقرآنقدر پيش مي روم که به غناي مطلق برسم و اکنون اگر اين کلمات دردآلود را از قلب مجروحم بيرون مي ريزم براي آنست که دوران خطر سپري شده است وامتحان به سر آمده و کمر فقر شکسته و همت و اراده پيروز شده است.”

مغموم

خدايا عذر مي خواهم از اينکه در مقابل تو مي ايستم و از خود سخن مي گويمو خود را چيزي به حساب مي آورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بايستد وخود را طرف مقابل به حساب آورد! خدايا آنچه مي گويم از قلبم مي جوشد و از
روحم لبريز مي شود. خدايا دل شکسته ام، زجر کشيده ام، ظلم زده ام، از همهچيز نااميد و از بازي سرنوشت مأيوسم، در مقابل آينده اي تيره و مبهم و تاريک فرو رفته ام، تنها ترا مي شناسم ، تنها به سوي تو مي آيم، تنها باتو راز و نياز مي کنم.

گوشه هايي از وصيت نامه شهيد چمران:

“… به خاطر عشق است که فداکاري مي کنم. به خاطر عشق است که به دنيا با بي اعتنائي مي نگرم و ابعاد ديگري را مي يابم. به خاطر عشق است که دنيا را زيبا مي بينم و زيبائي را مي پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس مي کنم، او را مي پرستم و حيات و هستي خود را تقديمش مي کنم.

عشق هدف حيات و محرک زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديده ام و بالاتر از عشق چيزي نخواسته ام.
عشق است که روح مرا به تموج وا مي دارد، قلب مرا به جوش مي آورد، استعدادهاي نهفته مرا ظاهر مي کند، مرا از خودخواهي و خودبيني مي رهاند، دنياي ديگري حس مي کنم، در عالم وجود محو مي شوم، احساسي لطيف و قلبي حساس و ديده اي زيبابين پيدا مي کنم. لرزش يک برگ، نور يک ستاره دور، موريانه کوچک، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا مي ربايند و از اين عالم به دنياي ديگري مي برند … اينها همه و همه از تجليات عشق است.

براي مرگ آماده شده ام و اين امري است طبيعي، که مدتهاست با آن آشنام. ولي براي اولين بار وصيت مي کنم. خوشحالم که در چنين راهي به شهادت مي رسم. خوشحالم که از عالم و ما فيها بريده ام. همه چيز را ترک گفته ام. علائق را زير پا گذاشته ام. قيد و بندها را پاره کرده ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت مي روم

آخرین اخبار

© تمامی حقوق این سایت برای دانشگاه ایلام محفوظ است

شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها