امام سجاد(ع) پس از نهضت عاشورا/ خطبه معروف امام عارفان

خانه خبرها

بزرگ مبلغ نهضت عاشورا رسالت خويش را به نحو شايسته ايفا نمود و چهره مجلس ابن زياد در کوفه و يزيد در شام را با تبليغ رساي خود دگرگون کرد و مجلس يزيد با رسوايي خاندان بني اميه و يزيد بن معاويه پايان يافت.

برخي از مورخان معتقدند که امام زين العابدين(ع) در واقعه جانگداز و خونين کربلا 24 ساله بوده و بعضي ديگر نوشته اند که از سن مبارکش 22 سال مي گذشت. محمد بن سعد در کتابش مي نويسد: «علي بن الحسين(ع) در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شريفش 23 سال مي گذشت. امام سجاد(ع) در قيام خونين کربلا مدت کوتاهي - بنا به مشيت الهي - بيمار بود و پس از بهبودي، مدت 35 سال امامت و زعامت جامعه مسلمين را تداوم بخشيد.

نقش امام سجاد(ع) در زنده نگه داشتن قيام عاشورا

از آنجا که شهادت سالار شهيدان حضرت أباعبدالله الحسين(ع) و ياران باوفايش از منظر عمومي، آثار ويرانگري براي حکومت بني اميه داشت و مشروعيت آن را زير سؤال برده بود و نيز براي اين که اين تراژدي غم بار به دست فراموشي سپرده نشود، امام چهارم با گريه بر شهيدان نينوا و زنده نگه داشتن ياد و خاطره جانبازي آنان اهداف شهيدان کربلا را دنبال مي کرد. هر وقت امام مي خواست آب بياشامد، تا چشمش به آب مي افتاد، اشک از چشمانش سرازير مي شد. هنگامي که سبب گريه آن حضرت را مي پرسيدند مي فرمود: «چگونه گريه نکنم، در حالي که يزيديان آب را براي وحوش و درندگان بيابان آزاد گذاشتند ولي به روي پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.»

بزرگ مبلغ قيام عاشورا، حضرت امام سجاد(ع)، با سخنراني و خطبه هاي آتشين خود توانست نهضت حق طلبانه سالار شهيدان را از هجوم تحريف نجات بخشد. اينک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان اين قيام، پرشکوه و جاودانه است. امام زين العابدين(ع) در مدت اقامت خويش در کوفه، دو بار سخن گفت. حضرت امام سجاد(ع) در حالي که قطرات اشک بر چهره اش جاري بود، با قلبي سوزان به مردم غفلت زده بعلبک چنين فرمود: «آري روزگار است و شگفتي هاي پايان ناپذير و مصيبت هاي مداوم آن! اي کاش مي دانستم کشمکش هاي گردون تا کي و تا کجا ما را به همراه مي برد و تا چه وقت روزگار از ما روي برمي تابد! ما را بر پشت شتران برهنه سير مي دهد. در حالي که سواران بر شترهاي نجيب، خويش را از گزند دشواري هاي راه در امان مي دارند! گويي که ما اسيران رومي هستيم که اکنون در حلقه محاصره ايشان قرار گرفته ايم! واي بر شما، اي مردمان غفلت زده! شما به پيامبر اکرم(ص) کفر ورزيديد و زحمات او را ناسپاسي کرديد و چون گمراهان راه پيموديد.»

مورخين نوشته اند: ابراهيم پسر طلحه (از بلواگران جنگ جمل) در آن هنگام در شام بود. خود را به کاروان اسراي اهل بيت رساند، چون علي بن الحسين(ع) را ديد، از حضرت پرسيد: علي بن الحسين! حالا چه کسي پيروز است؟ (گويا فرزند طلحه شکست پدرش در جنگ با علي ابن ابي طالب(ع) در برابر چشمانش مجسم کرد و از روي انتقام جويي چنين گفت.)

امام سجاد عليه السلام فرمود: «اگر مي خواهي بداني ظفرمند کيست؟ هنگام نماز، اذان و اقامه بگو.»

پاسخ کوتاه، اما کوبنده امام سجاد(ع) به پسر طلحه بن عبيدالله، پيامي ژرف به همراه داشت. به او فهماند که جنگ ما در گذشته و حال براي عزت و قدرت دنيايي نبود که اکنون ما شکست خورده باشيم و تو و يزيد فاتح باشيد. قيام ما براي زنده ماندن پيام وحي و رسالت بود و تا زماني که از ماذنه ها، نداي اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله به گوش رسد و مسلمانان براي نماز خويش در اذان و اقامه، اين شعارها را تکرار کنند، ما پيروزيم.

امام سجاد(ع) در مجلس يزيد

يزيد بن معاويه که از پيروزي سرمست و خود را فاتح نهضت کربلا مي دانست، دستور برپايي مجلسي را داد تا با تشريفات خاصي اسيران اهل بيت(ع) را وارد کنند و او اهل بيت(ع) را تحقير کند. مأموران دربار موظف شدند که قافله اسرا را با ريسمان به يکديگر ببندند و علي بن الحسين(ع) را که بزرگ ايشان بود، با زنجير ببندند و وارد مجلس يزيد کنند. مراسم اجرا شد. کاروان اسيران، وارد مجلس يزيد شدند. غبار غم و اندوه و درد بر چهره اسرا نشسته، لبخند غرور و شادي بر چهره يزيد و اطرافيانش نمايان بود. امام زين العابدين(ع) سکوت را جايز ندانست. همين که چشم مبارکش به چهره خبيث يزيد افتاد فرمود: «انشدک الله يا يزيد ما ظنک برسول الله لو رانا علي هذه الحالة: اي يزيد تو را به خدا سوگند، اگر رسول خدا ما را بر اين حال مشاهده کند با تو چه خواهد کرد؟» امام(ع) با کوتاه ترين جمله، بلندترين پيام را به حاضرين در مجلس يزيد منتقل مي کند.

خطبه معروف امام(ع) عارفان

امام سجاد(ع) از پله منبر بالا رفت و خطبه اي را با نواي گرم توحيدي بيان کرد که در اين جا به فرازي از آن خطبه مي پردازيم: من فرزند مکه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم، من فرزند محمد مصطفايم، من فرزند علي مرتضايم، من فرزند فاطمه زهرايم ... .» امام زين العابدين همچنان به معرفي خويش ادامه داد، تا آنجا که صداي مردم به گريه بلند شد و ارکان کاخ يزيد به لرزه درآمد و يزيد از تحت تأثير قرار گرفتن مردم سخت بيمناک شد، از اين رو براي قطع کردن سخنان امام عليه السلام به مؤذن دستور اذان داد. 

مؤذن دربار برخاست و با صدايي که همه مي شنيدند، اذان گفت. وقتي به اشهد أن محمدا رسول الله(ص) رسيد، امام که هنوز بر بالاي منبر قرار داشت، خطاب به يزيد فرمود: «اي يزيد! اين محمد(ص) که هم اکنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پيامبري او گواهي داد، جد توست يا جد من است؟ اگر بگويي پيامبر(ص) توست، دروغ گفته اي و کفر ورزيده اي و اگر باور داري که پيامبر (ص)جد من است، پس چرا و به چه جرمي خاندان او را کشتي؟» آري بزرگ مبلغ نهضت عاشورا رسالت خويش را به نحو شايسته ايفا نمود و چهره مجلس را با تبليغ رساي خود دگرگون کرد و مجلس يزيد با رسوايي خاندان بني اميه و يزيد بن معاويه پايان يافت.

شهادت امام سجاد(ع)

اسوه علم و حلم، امام زين العابدين(ع)، پس از يک عمر مجاهدت در راه خدا و پس از ابلاغ پيام عاشورا به جوامع بشري، به دست هشام و يا وليدبن عبدالملک مسموم (43) و در (25 محرم سال 95 ه ق) به شهادت رسيد و بدن مطهرش را در کنار تربت پاک امام حسن مجتبي(ع) در بقيع به خاک سپردند.

آخرین اخبار

© تمامی حقوق این سایت برای دانشگاه ایلام محفوظ است

شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها