توسعه علمی و جنبش نرم افزاری

خانه خبرها

توسعه علمي و جنبش نرم افزاري

 جنبش نرم افزاري هر چند از لحاظ صورت ترکيبي بديع به نظر مي رسد اما از لحاظ محتوا و هدف تباري ديرينه دارد. جنبش نرم افزاري را مي توان بطور عام با هر حرکت و تلاشي که در جهت توليد علم و دانش و نيز پيشبرد اهداف تمدني نظام بشري در طول تاريخ صورت پذيرفته است مرتبط و همراستا دانست. جنبش نرم افزاري از آنجا که يک جنبش است در رهيافت کلي خويش معطوف به پويايي و تحرک است و همين امر آن را با روند طبيعي رشد و توسعه تمدن و جوامع بشري همراه و همگام مي سازد. اين نكته از دير باز مورد توجه بوده است كه جوامع بشري همواره دستخوش تغيير و تحول بوده اند. از همين رو فرق بين جوامع ايستا (static) و پويا (dynamic) از نوع درجه خاصي است. بدين معني كه در عين حال كه دگرگوني در بعضي جوامع و در برخي از دوره ها سريعتر است با اينحال همه جوامع در حال دگرگوني مستمر هستند. (1) جامعه هاي پر تغيير اصطلاحاً «جامعه پويا» يا «جامعه متغير» و جامعه هاي بسيار كم تغيير، «جامعه ايستا» يا «جامعه ساكن» ناميده مي شوند. (2) جامعه ما از ديرباز جامعه اي پويا و متحرک بوده است و رمز ماندگاري و تاثير گزاري آن در سير تمدن بشري را نيز بايد همين پويايي و تحرک فراوان آن در جهت کسب علم و معارف در زمينه هاي گوناگون در دوره هاي مختلف بخصوص دوران طلايي تمدن ايراني- اسلامي دانست. در دوران طلايي تمدن ايراني اسلامي بخصوص در قرون چهارم و پنجم هجري ما شاهد تحقق نوعي جنبش نرم افزاري در عرصه هاي گوناگون علم و دانش در اين پهنه سرزميني بوديم.

در جهان امروز توسعه به مفهوم عام آن و نيز «توسعه علمي» به معناي اخص، جايگزين حرکتهاي علمي گذشته در تاريخ بشر شده است. جنبش نرم افزاري که امروز از آن صحبت به ميان مي آيد را مي توان در نسبت با مفهوم توسعه علمي نيز تعريف و تبيين نمود. جنبش نرم افزاري از سويي به دليل آنکه کليه عرصه هاي معرفتي اعم از علم و دانش و دين و هنر و فرهنگ و حتي عرصه هاي گوناگون روابط اجتماعي و نظام هاي توليد علم و دانش و فرهنگ را در بر مي گيرد کاربرد و معنايي اعم از توسعه علمي متداول در جهان امروز را در بر مي گيرد. اما از سوي ديگر از آنجا که توسعه علمي نقشي محوري در کليه عرصه هاي توسعه ايفا نموده و در واقع تمامي عرصه هاي توسعه به نوعي متاثر از آن هستند، از اينرو مي توان مهمترين اولويت جنبش نرم افزاري را نيز توسعه همه جانبه علمي تعريف نمود.

هر چند همانگونه که ذکر شد چنين ترادف و نسبتي خالي از تقليل مفهوم جنبش نرم افزاري نخواهد بود. از آنجا که دير گاهي است مفاهيم و مباحث مربوط به توسعه در جامعه ما موضوع متداول روز شده است و دولتمردان و کارگزاران تقنيني و اجرايي ما نيز بر مبناي آن به برنامه ريزي و اداره کشور مي پردازند و نيز با توجه به آنکه مفهوم جنبش نرم افزاري امري متاخرتر نسبت به مقوله توسعه در جامعه ما بوده است به نظر مي رسد ايجاد نسبتي مناسب ميان توسعه و بخصوص توسعه علمي با جنبش نرم افزاري اهميتي فراوان در مسير حرکت هر دو مقوله داشته باشد. براي فتح بابي در اين زمينه در اين نوشتار تلاش مي شود مقدمه اي از تعاريف توسعه و توسعه علمي آورده شود تا زمينه مناسبي براي ايجاد ارتباط ميان توسعه علمي و جنبش نرم افزاري آماده گردد.

زمينه و تعريف توسعه: مفهوم توسعه براي نخستين بار در حوزه علم اقتصاد توسط «‌آدام اسميت» در كتاب «‌ثروت ملل» ‌در قرن هيجدهم مطرح گرديد.(3) اولين تلاشهاي فكري در اين زمينه توسعه را معادل رشد اقتصادي مي دانست.رشد اقتصادي مفهومي كمي است كه با شاخص در آمد ملي يا توليد ملي تعريف مي شود. اين ديدگاه بر تراكم سرمايه به عنوان مهمترين عامل رشد اقتصادي در كنار ساير عوامل توليد چون نيروي انساني، منابع طبيعي و تأكيد مي كند. بخش اعظم ادبيات توسعه مربوط به دهه نخستن پس از پايان جنگ دوم جهاني با هدف قرار دادن رشد اقتصادي به تشريح و تبيين علل و عوامل رشد پرداختند. (4)

نظريات مربوط به توسعه مدرنيزاسيون به سبك غربي، اساسا پس از جنگ جهاني دوم، بويژه در آمريكا طرح و ارائه گرديد. جايگاه آمريكا پس از جنگ جهاني دوم، به عنوان يك ابرقدرت در رقابت با بلوك شرق، سبب شد تا در كنار برنامه مارشال ـ در سال 1949 ـ مبني بر ارائه كمك به كشورهاي علاقمند به توسعه و مدرنيزاسيون، براي مقابله با نفوذ كمونيسم زمينه طرح نظريه‏ها، كه عمدتا تحت تأثير مكتب كاركردگرايي بودند، ايجاد شود.

 از جمله تلاشهاي مذكور مي‏توان به تأليف كتاب مراحل «رشد اقتصادي» امر «والت روستو» اشاره كرد كه به عنوان يك بيانيه شبه كمونيستي منتشر گرديد. در كتاب روستو از پنج مرحله تحول، رشد و توسعه كشورهاي جهان سوم و همچنين غايات اين توسعه، سخن به ميان آمده بود. اغلب نظريه‏هاي توسعه خطي، در راستاي نظريات قديمي مربوط به توسعه مطرح شدند كه از آغاز دوره سرمايه‏داري؛ يعني اواخر قرن 16، تا اواخر قرن 19، در غرب مطرح بود و معمولاً، برگزاره‏هاي دوگانه كه متأثر از ذهنيت مدرنيته علمي بود، تأكيد داشتند. تحت تأثير همين ذهنيت بود كه انديشه دوگانه مبتني بر تقابل مدرنيته و سنت، جايگاه بالايي دراين دسته از نظريات به خود اختصاص داد. از اين بستر انديشگي است كه گذار از مرحله ديني ـ فلسفي، به مرحله علم اثباتي و به عبارتي؛ گذاراز جامعه مهر پيوند به جامعه سود پيوند، گذار از فئوداليته به سرمايه‏داري، عبور از همبستگي ابزارگونه به همبستگي اندام‏وار و غيره اجتناب‏ناپذير تلقي شدند.(5)

اصطلاح توسعه به معناي امروزي آن که همانگونه که ذکر شد به طور فراگير پس از جنگ جهاني دوم مطرح شده است در لغت به معناي خروج از «لفاف و پوشش» است. در قالب نظريه نوسازي، لفاف همان جامعه سنتي و فرهنگي و ارزشهاي مربوط به آن است كه جوامع براي متجدد شدن بايد از اين مرحله سنتي خارج شوند.(6) همچنين در جايي ديگر به لحاظ لغوي، توسعه با توجه به مصدر عربي آن به معناي فراخي و وسعت آمده است. (7) تمايل ملتها براي نيل به رفاه و آباداني همراه حفظ هويّت و كرامت انساني ريشه در تاريخ دارد. اين امر در دهه هاي اخير تحت عنوان «توسعه»شدت بيشتري گرفته است.

دانشمندان علوم اجتماعي از توسعه تعاريف متعددي ارائه كرده اندكه در ذيل چند نمونه از آنها آمده است:

 الف) از نظرتودارو:«توسعه را بايد جرياني چند بعدي دانست كه مستلزم تغييرات اساسي درساخت اجتماعي، طرز تلقي عامه مردم ونهادهاي ملي ونيز تسريع رشد اقتصادي ؛كاهش نابرابري وريشه كن كردن فقر مطلق است.»(8)

ب) توسعه به معناي ارتقاء مستمركل جامعه و نظام اجتماعي به سوي زندگي بهتر و يا انساني تر است.براي درك معناي دروني توسعه بايد حداقل سه ارزش اصلي به عنوان پايه فكري و رهنمود عملي در نظر گرفته شود. اين ارزشهاي اصلي عبارتند از: معاش زندگي، اعتماد به نفس و آزادي كه نمايانگر هدفهاي مشتركي است كه به وسيله تمام افراد و جوامع دنبال مي شود.(9)

ج) توسعه را مي توان مجموعه فعاليتهايي براي هدايت درجهت ايجاد شرايط مطلوب زندگي براساس نظم ارزشي مورد پذيرش جامعه تعريف كرد.پس توسعه طيفي از تغييرات به هم پيوسته در جهت تامين نيازهاي رو به گسترش جامعه است وبه عبارت ديگر توسعه فراگردي است كه شرايط زندگي نامطلوب را به مطلوب تبديل مي كنند. (10)

د) توسعه فرايندي است كه موجب رشد كمي توليدات كالا و خدمات مي شود و در روند آن پديده هاي ناباب اجتماعي (نظيرفقر ومحروميت يا بي سوادي وغيره)از بين مي روند و ضمن حصول استقلال اقتصادي و تقويت بنيه مالي ومادي جامعه، تحقق عدالت اجتماعي، ترقي فرهنگي، علمي و فني صورت مي پذيرد. (11)

ه) توسعه به فراگردي گفته مي شود كه درآن جامعه از وضع نامطلوبي متحول مي شود. اين فراگرد تمامي نهادهاي جامعه را در بر مي گيرد وماهيت آن اساساً آن است كه توان و ظرفيت بالقوه جامعه به صورت بالفعل درآيد. به عبارت ديگر در فرايند توسعه، استعدادهاي سازماندهي جامعه از هرجهت بارور و شكوفا مي شود، چه از نظر اقتصادي وچه از نظر اجتماعي فرهنگي و سياسي.(12)

و) توسعه مجموعه فعاليتهايي است كه جامعه را به سوي زندگي بهتر ومتوازن جمعي و فردي و تامين نيازهاي افراد جامعه در جهت خير وصلاح آنان، سوق مي دهد. (13)

ز) توسعه اقتصادى به زبان ساده، عبارت است از: رشد اقتصادى همراه با تغييرات و تحوّلات كيفى. توسعه اقتصادى هدف و آرمانى بزرگ براى تمامى كشورهايى است كه هنوز به دلايلى نتوانسته اند در اين مسير گام بردارند. (14)

ح) توسعه عبارت است از يك تحوّل تاريخى در جميع جنبه هاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى جامعه (15) و توسعه، تغيير هدف دار براى حصول به هدفى خاص است. جامعه به مثابه فرد، مراحل گوناگونى از رشد و تكامل را طى مى كند تا به حدّ مشخصّى از بلوغ فيزيكى و فكرى برسد. (16)

ط)توسعه عبارت است از يک رشته کم و بيش خطي از تغييرات، که طي آن از روشهاي ابتدايي به روشهاي پيچيده تر توليد مي رسيم و از سختيهاي روزمره زندگي، به يک زندگي راحت تر، به ياري پيشرفتهاي فن آورانه نائل مي آييم. پطروس غالي در مصاحبه اي با لومند در پاريس در 4 اکتبر 1994 مي گويد: " توسعه را نمي توان تنها به رشد اقتصادي محدود کرد، بلکه شامل بعدي سياسي، انساني و زيست محيطي و همچنين فرهنگي است."(17)

از لحاظ جامعه شناسي، توسعه به عنوان مفهومي برگرفته شده از تغييرات اجتماعي و از زاويه تغيير شكل جامعه «روستايي» يعني گروهي و كشاورزي به جامعه «شهري» يعني خردگرا و قرار دادي مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته و «‌فرديناندتونيس» ‌آلماني از روابط اجتماعي مبتني بر پيوستگيهاي سنتي ( اجتماع) و پيوستگيهاي قرار دادي مبتني بر روابط منطقي جامعه society سخن گفت و هم وطن او «جورج زيمل» نيز موضوع جوامع شهري و جوامع روستايي را مطرح ساخت. (18)

در بستري اسلامي، توسعه را مسيري براي تحقق عدالت در استفاده از مواهب طبيعي، روابط اجتماعي وامكان رشد افراد در كليه وجوه انساني تعريف مي كنيم وتلاش براي آن را بارمسئوليتي بردوش افراد جامعه تا با سلطه بر طبيعت در حد توان به كار وكوشش بپردازند.(19)

زمينه و تعاريف توسعه علمي: توسعه كار منظمي است كه با استفاده از دانش موجود به دست آمده از تحقيق و يا تجربه عملي، به سمت توليد محصولات و ابزار جديد هدايت مي شود، درك فرآيندهاي جديد و نيز بهبود و اصلاح قابل توجه مواد و فرآيندهايي كه قبلاً توليد يا كشف شده اند، در محدوده فعاليتهاي توسعه قرار مي گيرند.(20)

بنا به اين تعريف، براي توسعه، تحرك در همه زمينه ها ضروري است. بالا بردن سطح آگاهيهاي عمومي، گسترش انديشه فني، تحقيق و بسط رشته هاي علوم اجتماعي، علوم انساني و علوم طبيعي از ضروريات يك توسعه هماهنگ محسوب مي شوند.(21) براي نيل به توسعه همه جانبه بايد در ميدان علم و تكنيك حضور يافت و نتايج تحقيقات جديد را در علوم پايه اي قديم عجين نمود. شايسته فهميد و مناسب فهماند، خدمتگزاري به جامعه را شرافت دانست وسازندگي را كمال تلقي كرد، نظم و انضباط پيشه نمود و علم و عمل را درهم آميخت(22) از آنجا كه توسعه داراي اصولي است و از قانونمندي هايي پيروي مي كند، بايد اين قوانين و اصول را شناسايي كرد و مركز ثقل آنها را بدست آورد.(23)

تعاريف بسيار زيادي مي توان براي علم قائل شد. برخي علم را به معناي «كسب معلومات به صورت سيستماتيك وتنظيم يافته» مي دانند و برخي نيز علم را به معناي «ايجاد خلاقيت»، برخي ديگر به معناي «يك نوع فعاليت فكري واجتماعي» وگروهي علم را يك «تحول فرهنگي» دانسته اند.(24) علم در بستر پر فراز ونشيب تاريخ ودر آميزش انسان با طبيعت واز تفكر انسان و پاسخگويي به نخستين چرا، چگونه وكجا، تولد يافته و در همين بستر روبه تكامل و توسعه نهاده و نيازهاي روز افزون جامعه را پاسخ گفته است. در هر جامعه و در هر زماني كه به علم بهاي بيشتري داده شده، ريشه هاي خرافه پرستي، توسعه نيافتگي و فقر خشكيده است، زيرا كه هر سه عامل ياد شده ريشه در جهل دارند.(25)

تاريخ علم چنانچه به انباشته شدن تدريجي راه و رسم ها و تلطيف كمي روشهاي عملي در مطالعه طبيعت محدود گردد، تنها علم عصر حاضر معتبر مي شود و دستاوردهاي علمي تمدنهاي گذشته از نظر علم جديد مي بايست مورد ارزيابي قرار گيرد. حال آنكه علم به عنوان فرآيند اجتماعي در تمدن ها و جوامع گوناگون وجود داشته است. (26) تا چند دهه پيش در مجموعه پارامترهاي قدرتي كشورها، قدرت نظامي از مهمترين عوامل محسوب مي شد. اما در دنياي امروز در محور اصلي قدرت و اقتدار، نهادهاي دانشگاهي در دو عرصه آموزش و پژوهش قرار مي گيرند. با علم به اين معنا دولتهاي پيشرفته بالاترين انرژي خود را صرف توسعه علم و تحقيق مي كنند. چرا كه آنها به خوبي دريافته اند اقتدارشان يا به عبارت ديگر توانايي اعمال و كنترل قدرت منوط به گسترش توانائيهاي علمي است و اين امر نيز جز با انجام اصلاحات در استراتژيها و تاكتيكهاي مربوط به مديريت و ادارة مراكز علمي و پژوهشي قابل تحقق نمي باشد. (27)

تجارب كشورهاي مختلف نشان مي دهد كه با ارادة ملي و برنامه ريزي صحيح مي توان بر توسعه نيافتگي علمي غلبه كرد مدلهايي كه كشورهاي مختلف اختيار كرده اند يكسان نيست، مدلي كه راهگشاي مسائل كشورها باشد مدل متفاوتي خواهد بود اما مشتركات نشان مي دهد براي توسعه اصولي دستور كاري وجود دارد كه بايد از آن متابعت نمود. (28) تحقيق و توسعه عبارت از كار خلاقي است كه بطور منظم براي افزايش ذخيرة علمي و دانش فني و نيز استفاده از اين دانش در اختراع و طرح كار برهاي جديد انجام مي شود (29) به عبارت ديگر، فرايند تحقيق و توسعه عبارت از شناسائي نياز يا استعداد، پيدايش انديشه ها، آفرينش، طراحي، توليد و معرفي و انتشار يك محصول يا نظام تكنولوژيك تازه است.(30)

يونسكو تحقيق و توسعه راچنين تعريف كرده است: هر گونه فعاليت منسجم، خلاق در جهت افزايش سطح دانش و معرفت علم اعم از دانش مربوط به انسان، فرهنگ، جامعه و استفاده از اين دانش براي كاربردهاي جديد. (31) توسعه علمي نيز به اين معني است که ساختار علمي جامعه وارد مرحله محاسبات عقلاني و يافتن روابط ضروري بين اشيا شده تا بتواند از بهار طبيعت و پديده‌هاي مورد نظر به نفع بشر استفاده ببرد.... ما هيچگاه شاهد چينن ساختار خود جوش در جامعه ايران نبوده‌ايم. (32) آينده توسعه جهاني و جايگاه هر كشور در جهان، منوط به ايجاد ظرفيت بالا در كسب، نگهداري و بالا بردن سطح علم ودانش نيروي انساني آن كشور است. اين ظرفيت تا حدود زيادي وابسته به آن بخش از جمعيت كشور است كه سواد خواندن، نوشتن، حساب كردن، مهارت در ارتباطات وحل مسائل را كسب كرده باشد لذا بالا بردن سطح آموزش وتربيت و حرفه آموزي نيروي كار محور اساسي مباحث توسعه، انساني براي همه كشورهاي در حال توسعه است.(33)

جايگاه توسعه علمي در اسلام: لازم به ذکر نيست که در اسلام تاكيد بسياري بر يادگيري و كسب دانش شده است. آيات متعددي مويد اين مطلب است و روايات بسياري نيز دراين زمينه موجود مي باشد. آيات قرآني واحاديث نبوي كه درباره اهميت علم ومعرفت است، علم ودين را از يكديگر جدايي ناپذير ساخته است. جامعه اي كه علم مدار است، مي تواند در همه عرصه ها، تفكر علمي و روش علمي را مبناي حل موانع و تنگناهاي خود قرار دهد. براي دستيابي به زمينه ها، نتايج و دستاوردهاي پيشرفت علمي بايد سازمان اجتماعي مناسب وجود داشته باشد. نمي توان به اهميت و اولويت علم پرداخت، درحالي كه زمينه ها، نهادها و لوازم توسعه علمي از توام و دوام لازم برخوردار نباشند.(34) از آيات و روايت فراواني که در اين زمينه وجود دارند مي توان به موارد زير اشاره نمود:

 ‹‹قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولوالالباب ›› (سوره زمر، آيه 9) يعني بگو آيا آنان كه مي دانند با كساني كه نمي دانيد، يكسانند ؟! تنها خردمندان متذكر مي شوند.

پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند: ‹‹ طلب العلم فريضه علي كل مسلم ومسلمه ›› (35) يعني فرا گرفتن علم بر هر مرد و زن مسلماني واجب است. امام علي (ع) مي فرمايد: ‹‹ العلم اصل كل خير والجهل اصل كل شر››(36) يعني علم ودانش پايه واساس هر كار نيكويي و جهل و ناداني اساس هر شر و بدي است.

 امام صادق )ع) فرموده است: ‹‹ طلب العلم فريضه في كل حال ››(37) يعني: فراگرفتن علم ودانش در هر حالي(درهمه شرايط) ضروري است

 امام علي (ع) مي فرمايند: «لاِعبادِهِ كَالْتَفَكَّرَ، لاعِلْمَ كَالْتَفَكُّرْ، به اين معني که هيچ عبادتي با ارزش تر از تفكر و نيز هيچ علم مانند تفكر نيست» (38) قرآن مي فرمايد:«وَلا تَقَفَ مالَيْسَ لَكَ بِه عِلْم به اين معني که به آنچه كه بدان علم و آگاهي نداري تسليم مشو زيرا چشم و گوش و دل بر آنچه كه مي بينند، مي شنوند و در مي يابند مسؤولند.» (سوره اسراء، ‌آيه 36)

امام باقر (ع) به شاگردانش مي فرمود: «هرگاه درباره امري سخني به شما گفتم از من بپرسيد كه اين سخن در كجاي قرآن است و از كجا استخراج شده است» (39(

مجموعه اين تاكيدهاي مكرر از جانب خداوند متعال و اولياي دين مبين اسلام است كه توانست در زماني كوتاه، از مردمي بدوي و نيمه وحشي، آن هم از سرزميني خشك و سوزان و فراموش شده، فرهنگ و تمدني علم مدار ايجاد كند، اما علمي متعهد و جهت دار به سوي كانون هستي وكمال مطلق. (40) و در پرتو اين تازيانه هاي فرهنگي بود كه جنبش علمي در گرفت و مسلمانان علاوه بر خوشه چيني از خوان گسترده معارف ديني و غوص در ژرفاي آن، در راستاي عينيت بخشيدن به آموزه هاي بلند دين مبين اسلام، مبني بر ضرورت آشنايي با دستاوردهاي علمي ساير ملل و اخذ دانش ايشان به هر سو شتافتند.(41) بدينسان بود كه عصر ترجمه آغازشد. علوم زمان از هر نقطه و با هر زبان به جهان اسلام منتقل شد. جهان اسلام كانون علم شد و به صورت نخستين بانك اطلاعاتي جهان وچهار راه علمي بين الملل در صحنه تمدن بشري ظاهر گشت، تا آن جا كه اگر مسلمانان نبودند، ارتباط علمي غرب جديد با غرب كهن قطع مي شد. (42)

موفقيت جنبش نرم افزاري منوط به آن است که با بهره گيري از اين سنت اسلامي، به تبيين راهکاري اصولي در نحوه تعامل خويش با روند توسعه علمي پرداخته و نسبت خويش را با حوزه هاي مختلف توسعه بخصوص توسعه علمي مشخص سازد. جنبش نرم افزاري مي بايست روند رو به رشد خود را با بهره گيري از آراء و تجارب نظري و عملي در کليه عرصه هاي علمي بخصوص رهيافتهاي موجود در توسعه علم تثبيت و تضمين نمايد. جنبش نرم افزاري مي تواند به عنوان يک رهيافت عام در زمينه پيشبرد تمدني نظام اسلامي، مقوله مهم توسعه علمي را نيز به عنوان موتور توسعه در حيطه اداره و نظارت خويش قرار دهد و بدين ترتيب توسعه علمي در جامعه همراستا با اهداف کلان جنبش نرم افزاري بسط و گسترش يابد.

 پي نوشتها:

1- جوزف روسك، ولندوارن، مقدمه اي برجامعه شناسي، ترجمه دكتر بهروز نبوي و احمد كريمي، انتشارات كتابخانه فروردين، تهران، 1355، ص 239

2- آريان پور، ا. ح، زمينه جامعه شناسي، شركت سهامي كتابهاي حبيبي، 1357، ص 478 به بعد

 3- تودارو، مايكل، توسعه اقتصادي در جهان سوم، ترجمه دكتر غلامعلي فرجادي، سازمان برنامه و بودجه، تهران 1370، ص 39

 4- جرالدام، ماير دادلي سيرز، پيشگامان توسعه، ترجمه سيد علي اصغر هدايتي و علي ياسري، انتشارات سمت، تهران 1368، ص 17

 5- دي. سي. آلوين، تغييرات اجتماعي و توسعه، ترجمه محمود مظاهري، (تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1378) ص 31.

 6- زهرا صيامي دودران، چرا صنعتي نشديم، انتشارات اميركبير، چاپ اول، تهران، 1381، ص29

7- سياح، ‌احمد، فرهنگ دانشگاهي عربي به فارسي، انتشارات اسلام، تهران، 1372، ص 320

8- همان ص 30

9- مسعود نژاد، اقتصاد توسعه، انتشارات كوشا مهر، چاپ اول، تهران، ص 3

10- همان

11- همان

12- همان ص 4

13- مرتضي مجد فر، تكنولوژي وتكنولوژي آموزشي، انتشارات انيس، چاپ اول، تهران 1374، ص47

14- محمود متوسلى، نگرشى بر ديدگاه ها، تئورى ها و سياست هاى توسعه اقتصادى، تهران، دانشكده روابط بين الملل، 1372، ص: 9

15- حسين عظيمى، مجله ايران فردا، سال اول، شماره 1، ص 14  

16- سيد عبدالعلى قوام، نقد نظريه هاى نوسازى و توسعه سياسى، تهران دانشگاه شهيد بهشتى، 1374، ص 23.

17- محمدي، تيمور؛ "بعد فرهنگي توسعه به سوي يک رهيافت عملي"؛ موسسه زحل؛ پيشگفتار؛ 1376

18- مولانا، گذر از نوگرايي، ترجمه يونس شكرخواه، مركز مطالعات تحقيقات و رسانه ها، تهران 1371 ص 31

19- مسعود نونژاد، اقتصاد وتوسعه، ص 4

20- علي رضا علي احمد، مديريت تحقيق تا توسعه تكنولوژي، ص 20

21- ناصرخادم آدم، اصلاحات در سياست توسعه، انتشارات موسسه اطلاعات، تهران، 1370، ص 229

22- همان منبع، ص 358و357

23- دفتر تبليغات اسلامي شعبه خراسان، پديده شناسي فقر وتوسعه، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، تهران، 1380، جلد 4، ص 99علي طايفي، موانع فرهنگي توسعه تحقيق در ايران، ص 91

24- علي رضا علي احمد، مديريت تحقيق تا توسعه تكنولوژي، انتشارات مركز علمي دانشگاه آزاد اسلامي، چاپ اول، تهران 1377، ص 20

25- احمد مومني و...، تنگناهاي آموزشي تكنولوژي در ايران، انتشارات موسسه مطالعات و برنامه ريزي آموزشي سازمان گسترش، چاپ اول، تهران، 1377، ص 162

26- علي طايفي، موانع فرهنگي وتوسعه تحقيق در ايران، انتشارات آزاد انديشان، چاپ اول، تهران، 1380، ص 88

27- سيمبر، رضا، اصول روابط بين الملل، انتشارات دانشگاه گيلان، 1379، صص 79-34

28- همان

29- فرهاد ملک زادگان باشگاه انديشه

30- همان

31- همان

32- رضا قلي، علي؛ جامعه شناسي خودکامگي؛ نشر ني؛ تهران؛ ص 139؛ 1370

33- ابريشمي، ح؛1375، اقتصاد ايران، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، چاپ اول.

34- علي طايفي، موانع فرهنگي توسعه وتحقيق درايران، ص 91

35- علامه مجلسي، بحارالانوار، انتشارات مكتبه الاسلاميه، تهران، 1366، جلد 1، ص 177

36- آمدي، غررالحكم، ص 20

37- حر آملي، وسائل الشيعه، ج 27، ص 27

38- غرر الحكم

39- اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم

40- معاونت پژوهشي مركز مديريت حوزه علميه قم، پژوهش وحوزه، فصلنامه اطلاع رساني پژوهشي، سال سوم، شماره دوازدهم، زمستان 1381، ص 70

41- معاونت پژوهشي مركز مديريت حوزه علميه قم، پژوهش وحوزه، فصلنامه اطلاع رساني پژوهشي، سال سوم، شماره دوازدهم، زمستان 1381، ص 70

42- همان منبع، ص 71، 70

آخرین اخبار

© تمامی حقوق این سایت برای دانشگاه ایلام محفوظ است

شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها