یادداشت دکتر بهروز سپیدنامه بر کتاب نگاهی جامعه‌ شناسانه به طبقه متوسط ایران

خانه خبرها

دکتر بهروز سپيدنامه عضو هيات علمي دانشگاه ايلام، با ارائه ياداشتي  بر کتاب نگاهي جامعه‌ شناسانه به طبقه متوسط ايران تاليف خانم دکتر پروين سازگارا عضو هيئت علمي دانشگاه تهران، مباحث تخصصي را در اين زمينه مطرح کرد.

  کتاب «نگاهي جامعه‌شناسانه به طبقه‌ي متوسط ايران: سبک زندگي طبقه متوسط جديد و قديم»، تأليف دکتر پروين سازاگارا (عضو هيئت علمي دانشگاه تهران) که در سال 1397 توسط انتشارات رز ( شابک: 6-81-6459-964-97) در شمارگان 100 و در 70 صفحه منتشر شده، رساله‌ي دکتري مؤلف در رشته‌ي جامعه‌شناسي است که سال 1382 انجام پذيرفته است.

  کتاب مذکور، پيش از آنکه به عنوان يک کتاب هويت خويش را اثبات کند، به عنوان يک گزارش مطالعاتي خود را معرفي نموده است. زيرا اگر اندازه‌ي قلم را به اندازه‌ي قلم استاندارد صفحه‌آرايي کتاب تغيير دهيم، حجم صفحات به حدود يک سوم تقليل پيدا خواهد کرد. بر اين اساس، نمي‌توان نقدي تفصيلي متوجه متني گزينش شده نمود، لذا به ذکر چند نکته کفايت مي‌کنيم:

   اقبال عمومي به بورديو پديده‌اي است جهاني و تنها متوجه پژوهشگران و صاحب‌نظران ايراني نمي ‌شود. «رانسير» از «امپراتوري بورديو» سخن مي‌گويد. جعل مفاهيم جديد، انعطاف مفاهيم و ترکيب‌گرايي بورديو سبب شده تا نظريه‌ي او به يک «برنامه‌ي پژوهشي» و کاربردي مبدل شود که چون آچار فرانسه، توانايي باز کردن اکثر مهره‌ها را داشته باشد.
مهم‌ترين نقد وارد بر کتاب، رويکرد «تقليل‌گرايانه» و «التفاتي» آن است که گاه دستگاه نظري يک انديشمند را به چند مفهوم تقليل داده و گاه دسته‌بندي‌هاي جزيي يک مفهوم را ناديده گرفته و زماني نيز از توجه به بخش‌هاي مورد توجه، غافل و التفاتش به سمت ديگر معطوف شده است.

  «چرخش فرهنگي» يکي از مفاهيم اساسي است که لازم بود گرانيگاه کتاب قرار گيرد. نويسنده در صفحه 19 به اين مورد اشاره داشته که امروزه مفهوم طبقه از معناي مارکسي آن که با پايگاه اقتصادي تعريف مي‌شد تغيير کرده است. به عبارتي ، «پارادايم توليد» جاي خود را به «پارادايم مصرف» آن‌هم از نوع فرهنگي آن داده است. از آن‌جا که بنيان کتاب حول محور مصرف فرهنگي است، ضرورت توجه به مفهوم چرخش فرهنگي دوچندان مي‌نمود.

   چارچوب نظري کتاب فوق‌الذکر، متکي بر بخشي از آراء بورديو در خصوص طبقه و سبک زندگي است که بر مفاهيمي چون عادت‌واره، سليقه و سرمايه نيز اشاره شده است. مهم‌ترين خلاء مفهومي کتاب، مفهوم «تمايز» و مکانيسم «تمايز يافتگي» است که در بياني کلي به آن پرداخته شده است. نويسنده‌ي کتاب به جاي نمايشي فيلم‌گونه از سير تکوين سبک زندگي در طبقات مختلف، اسلايدهاي منفردي ارائه کرده است که واقعيت را به صورت تصاوير منفرد نشان مي‌دهند. ضروري بود نويسنده به مطالعه ي «خط سير اجتماعي» دو طبقه ي مورد نظر بپردازد.

  خط سير غالباً به رابطه‌ي بين سرمايه‌ي اوليه و سرمايه‌ي کنوني در فضاي اجتماعي اطلاق مي گردد. به عبارتي ديگر به رابطه‌ي ميان موقعيت اوليه و موقعيت کنوني در فضاي اجتماعي گفته مي‌شود. چرخش از يک خط سير به خط سير ديگر غالباً به رويدادهاي جمعي، جنگ‌ها و بحران‌ها و غيره يا رويدادهاي فردي، معاشرت‌ها ، عشق و عاشقي‌ها، بخت‌ها و اقبال‌ها و غيره بستگي دارد که معمولاً اتفاقات (خجسته يا ناخجسته) ناميده مي‌شوند؛ هرچند اين رويدادها نيز به لحاظ آماري به موقعيت و قريحه کسي بستگي دارند که به سر او مي‌آيند» (بورديو، 1391: 163).

    مفهوم «سرمايه‌ي فرهنگي» نيز دچار «تقليل‌گرايي» شده و از سه نوع سرمايه‌ي فرهنگي مورد نظر بورديو (متجسد، عينيت‌يافته و نهادينه‌شده) سخني به ميان نيامده است. و بدون توجه به اين تشکيکات، سرمايه‌ي فرهنگي را به صورت کلي تعريف نموده است.

   نقد روش‌شناختي کتاب، متوجه نمونه‌ي آماري تحقيق است. نويسنده، دو گروه اساتيد دانشکده‌ي علوم انساني دانشگاه تهران را به عنوان نمايندگان طبقه‌ي متوسط جديد و بازارايان تهران را به عنوان نمايندگان طبقه‌ي متوسط قديم (با شرط 10 سال سابقه فعايت در هر دو گروه) در نظر گرفته است و اقدام به مقايسه‌ي ترجيحات آنان در زمينه‌ي اوقات فراغت، شيوه‌هاي همسزگزيني و ... نموده و به تفاوت معني‌دار بين ترجيحات دو گروه اذعان نموده است.

   وي اظهار داشته که سرمايه‌ي اقتصادي ملاک تمايز نيست و اين سرمايه‌ي فرهنگي است که عامل تمايز به شمار مي‌رود تا جايي که بازاريان را مناسگ‌گرا و دانشگاهيان را تساهل‌گرا معرفي نموده است. سئوالي که در اين ميان مي‌توان مطرح نمود آن است که: مقايسه‌ي دو گروه که در هر سه نوع سرمايه‌ي فرهنگي بورديويي با يکديگر اختلاف دارند، مقايسه‌اي علمي است يا قياسي مع الفارق است؟ دانشگاهيان به طور خاص در سرمايه‌ي فرهنگي نهادينه شده و به گونه‌اي عام در سرمايه‌ي فرهنگي متجسد و عينيت‌يافته با بازاريان تفاوت دارند.

   سرمايه فرهنگي بر مبناي نظر بورديو دو منبع مهم دارد: نخست عادت‌واره‌ها در زندگي خانوادگي و دوم تحصيلات. از ديدگاه بورديو تحصيلات از جمله متغيرهاي بسيار مهمي است كه مي‌تواند حتي جانشين عادت واره خانوادگي شود. زيرا مي‌تواند به فرد سليقه، ادب و شيوه‌هايي را بياموزد كه فرد را به منزلت خاص نزديک مي‌کنند (بورديو، 1984: 113 به نقل از ممتاز، 1383) و سرمايه‌ي فرهنگي فصل تمايز دانشگاهيان و بازاريان است.

   بر اساس منطق بورديو، سرمايه‌ها قابل تبديل به يکديگرند و سرمايه‌ي اقتصادي دانشگاهيان شکل تغيير يافته‌ي سرمايه‌ي فرهنگي آنان است اما دانشگاهيان سرمايه‌ي اقتصادي مکتسبه را بر خلاف بازاريان به «فعاليت اقتصادي» تقليل نمي‌دهند. شبيه حالتي که «وبر» از آن تحت عنوان «مشروعيت‌بخشي» و «بورديو» از آن با عنوان «اقتصاد نذر» ياد مي‌کند و اظهار مي‌دارد: اسقف‌ها «وقتي مثلاً براي توصيف اعمال کليسايي تعبير «بازار عرضه و تقاضا» به کار برده مي‌شود، مي‌خندند» (بورديو، 1390: 274). آذين کردن محراب با گل نيم ساعتي وقت مي‌گيرد که با قيمت کار يک زن خدمتکار اگر سنجيده شود، ارزش قابل توجهي دارد. اما، در همان حال، او به بازي مذهبي ملحق مي‌شود و از تشبيه کار خود در خدمات ديني به کار يک خدمتکار مرد يا زن ابا مي‌کند» (همان: 272-273). معبد عيناً مثل يک بانک عمل مي‌کند ولي بانکي که به عنوان بانک ديده و انديشيده نمي‌شود، بلکه اين عملکرد مشروط به آن است که خزانه‌ي معبد به عنوان يک بانک فهم نشود ... اعتقاد عاملان ديني به آنچه که انجام مي‌دهند و اين براي کنش و کارکرد خود يک تعريف اقتصادي صرف را نمي‌پذيرند، خود شرط کارکرد و موفقيت عمل ديني است ... وظايف مقدس به يک تعبير صرفاً اقتصادي يا اجتماعي قابل فرو کاهش نيستند (همان: 276).

   ماهيت کنش علمي دانشگاهيان نيز تعريف اقتصادي را بر نمي‌تابد. بر اين اساس، تفاوت دو گروه بازارايان و دانشگاهيان در سرمايه‌ي فرهنگي و خوانشي که از سرمايه‌ي اقتصادي دارند آيا مي‌تواند مبناي مقايسه قرار گيرد؟ آيا مي‌توان بر اساس منطق مارکس که مبتني بر تعريف طبقه بر اساس سرمايه‌ي اقتصادي است، طبقات را به دو طبقه متوسط جديد (دانشگاهيان) و قديم (بازاريان) تقسيم نمود و بر اساس منطق بورديويي (سبک‌زندگي و مصرف) به مقايسه‌ي ترجيحات آنان پرداخت؟

منبع:
بورديو، پي‌ير. 1390. نظريه کنش: دلايل و انتخاب عقلاني، ترجمه: مرتضي مرديها، تهران: نقش و نگار.

بورديو، پي ير. 1391. تمايز، نقد اجتماعي قضاوت هاي ذوقي، ترجمه: حسن چاوشيان، تهران: ني
ممتاز، فريده (1383)، معرفي مفهوم طبقه از ديدگاه بورديو، پژوهشکده علوم انساني، شماره (42 – 41)، بهار و تابستان، صص 160-149

 

آخرین اخبار

© تمامی حقوق این سایت برای دانشگاه ایلام محفوظ است

شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها