شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها

مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه: روش های تدریس در دانشگاه ها باید بازنگری شوند

ما بر این باور هستیم، که یادگیرنده نقش فعالی در یادگیری دارد/ ما نباید لقمه آماده را در اختیار یادگیرنده قرار دهیم و در این زمینه نقش معلم  باید «تسهیل گرا» باشد/به نظر من استاد و معلم خوب، کسی است که کمترین انتقال را به دانشجو داشته باشد و  در عوض او را وادار به کنجکاوی و پژوهش نماید/ روش تدریس موثر باید بیشترین کنجکاوی و خلاقیت را ایجاد کند/ انگیزه وقتی وجود نداشت، هیچ نوع روش تدریسی موثر نخواهد بود/ ما نباید در تدریس از جزء شروع کنیم، باید ابتدا کلیت موضوع را طرح کرد/خیلی از اساتید که وارد دانشگاه می شوند، بدون آشنایی با روش های تدریس وارد کلاس می شوند و اغلب «پروژکتورزده» و «پاورپوینت زده» هستند/مشکل دیگری که داریم، مقاله زدگی اساتید است و چاپ مقاله، شده کعبه آمال اساتید، در حالی که بر عکس باید به سمت کتاب نویسی رفت.

   به گزارش روابط عمومی دانشگاه، یکی از موضوعات اصلی که دغدغه اساتید و دانشجویان  دانشگاه ها درسطح کشور و از جمله دانشگاه ایلام است، موضوع روش تدریس در کلاس درس و مسائل مرتبط با آن است، در این راستا روابط عموی دانشگاه مصاحبه ای را با آقای  دکتر یارمحمد قاسمی دانشیار و مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه، در این زمینه انجام داده است، که متن آن در ذیل آمده است.

1 جناب استاد، ابتدا تعریف مختصری از «روش تدریس» ارائه  بفرمائید و رابطه آن را با یادگیری توضیح دهید؟

  «روش» به هرگونه تدبیری گفته می شود، اما «روش تدریس» مجموعه ی تدابیر منظمی  است، که برای رسیدن به هدف با عنایت به شرایط و امکانات  موجود اتخاذ می شود.  روش تدریس تعاملی  بین «یادگیرنده» و «یاددهنده» است، که در این تعامل؛ معلم بر اساس برنامه شرایط مطلوب را فراهم می کند. تدریس و یادگیری دو فرایند جداست، یادگیری و تدریس در همه جا صورت می گیرد، اما هر تدریسی منجر به یادگیری نمی شود، این امر بدان معنا نیست؛ که که تدریس و یادگیری با هم ارتباط ندارند، بلکه با تدریس می شود، کمیت، کیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد.

2-آقای دکتر، نقش استاد و دانشجو را در «فرآیند یادگیری» شرح دهید؟

     ما بر این باور هستیم، که یادگیرنده نقش فعالی در یادگیری دارد، یادگیرنده منفعل نیست، یادگیرنده «جهان بینی اش» را می سازد، اندیشه هایش را شکل می دهد،  به فرآیندها جهت می دهد، قالب را شناسایی می کند، داده ها را سامان می دهد و برای همین یادگیرنده منفعل نیست و بدین لحاظ ما نباید لقمه آماده را در اختیار یادگیرنده قرار دهیم و در این زمینه نقش معلم باید «تسهیل گرا» باشد.

    به نظر من استاد و معلم خوب،  کسی است که کمترین انتقال را به دانشجو داشته باشد و  در عوض او را وادار به کنجکاوی و پژوهش نماید و طرح سئوال کند و  سعی کند به سئوال دانشجو پاسخ ندهد، بلکه او را به سمت جواب حرکت دهد.  یعنی استاد و معلم جواب مستقیم به سئوالات ندهند،  بلکه تشویق کنند، که  یادگیرنده خودش به سمت پیدا کردن جواب سئوالات برود.

    ما استاد خوب را کسی می دانیم،  که به سئوال یادگیرنده، پاسخ طولانی دهد  و  حجم زیادی مطالب در کلاس ارائه دهد، اما این استاد، استاد خوبی نیست. استاد خوب کسی است،  که  سئوال طرح کرده و دانشجویان را به طرح سئوال سوق دهد. از این رو رابطه استاد و دانشجو، رابطه تعاملی است و ما باید از معلم محوری پرهیز کنیم و بین آنها یک مفاهمه ایجاد نمائیم و اگر این مفاهمه ایجاد نشود، فایده ای ندارد.

3-جناب استاد روش های تدریس موثر و غیر موثر، از نظر شما چه روش هایی هستند؟

     من معتقدم چیزی به نام «روش تدریس غیر موثر» وجود ندارد، ما انواع مختلف روش های تدریس مثل: روش تدریس سخنرانی، نمایشی، بحث گروهی، کاوشگری، آزمایشی، ترکیبی و ... را داریم، که با توجه به هدف یا اهداف مواد درسی انتخاب می شوند.

   به نظر من روش تدریس موثر باید بیشترین کنجکاوی و خلاقیت را ایجاد کند. استاد باید سئوال طرح کرده و خود پاسخ مستقیم ندهد و همه اینها در گِروه این است،  که هم دانشجو و هم معلم؛ هر دو انگیزه کار داشته باشند و اگر انگیزه ای نباشد، این فرآیند به نتیجه خاصی منجر نخواهد شد. به عنوان مثال، معلم باید فراغت حال داشته باشد، یعنی اینکه دغدغه معیشت و سایر امور، که فکرش را مشغول کند نداشته باشد، که در این زمینه دو مثال قابل توجه است:

  1. زمانی که «سوسیالیست ها»، در روسیه در سال 1917 به قدرت رسیدند، حقوق معلمان را پنج برابر اضافه کردند.
  2. زمانی که  «فاشیست ها» به رهبری هیتلر در سال 1938 به قدرت دست یافتند و جنگ جهانی را راه انداختند، مانع حضور معلمان در جنگ شدند. هیتلر گفته بود اینها باید بمانند برای ساخت آلمان و اینها نباید کشته شوند و آنها را در زیر زمین ها گذاشتند تا هویت آلمانی را حفظ کنند.

  وقتی انگیزه وجود نداشته باشد، هیچ نوع روش تدریسی موثر نخواهد بود. روش تدریس غیرموثر، که اشاره کردیم به نظر من آن روش تدریسی است، که مبتنی بر «حافظه پروری» و  «محفوظات پروری» است، که غیر موثر خواهد بود. مثل رویه ای، که در کنکور سراسری در ایران  داریم و ما در کنکور سراسری بیشتر دانش آموزان را با محفوظات و «اتمیزه کردن یادگیری» آشنا می کنیم و قدرت تحلیل را از آنها می گیریم و در ایران کنکور یک اسطوره آموزشی است.

4-آقای دکتر، چگونه استاد یک کلاس درس می تواند، شرایط مناسب یادگیری را فراهم کند؟

   یادگیری یک فرآیند است. هر فرایندی عوامل و متغیرهایی دارد و شاید نشود همه شرایط را برای یادگیری فراهم کرد، اما می شود به مواردی به شرح ذیل اشاره کرد:

الف- ایجاد آمادگی:

    اولین شرط مناسب یادگیری، ایجاد آمادگی در یادگیرنده است. باید یادگیرنده از لحاظ جسمی، عاطفی و عقلی آماده آماده باشد، تا ما بتوانیم تغییرات مورد نظر را ایجاد کنیم.

ب-انگیزه و هدف:

    میل و رغبت شاگرد به آموختن خیلی مهم است. اگر میل نداشته باشد، یادگیری صورت نخواهد گرفت و این انگیزه خود وابسته به عقبه هایی است. مثلاً آیا یادگرفتن من تأثیری بر زندگیم دارد، شغل ایجاد می کند، در موقعیت اجتماعی من تأثیر دارد و  در مجموع مفیدیت آن چگونه است.  

پ-هدف:

    هدف به فعالیت انسان جهت می دهد و مقصد را تعیین می کند. دانشجوی بی هدف در دانشگاه مثل یک روح است، که راه را گم کرده باشد.

ت-تجارب گذشته:

   تجارب گذشته ما «ساخت شناختی» ما را تشکیل می دهد.  یادگیری های فعلی ما، با یادگیری های قبلی ما، پیوستگی دارد و در غیر اینصورت موفق نخواهیم بود.

ث-موقعیت و محیط یادگیری:

   آیا در کلاسی که در زمستان دمای آن زیر صفر  است و در تابستان دمای آن بالای 30 درجه سانتیگراد است، می شود مطالب را یاد گرفت. نور، محیط، تجهیزات، رنگ، پژواک صدا و آلودگی صوتی در این فرآیند نقش دارند.

ج-روش تدریس معلم:

   ما درباره روش تدریس صحبت کردیم، یکی از کل به جزء نگاه کردن و یکی از جزء به کل رسیدن است و ما نباید در تدریس از جزء  به کل شروع کنیم، بلکه باید ابتدا کلیت موضوع را طرح کرد و  باید با «نگاه گشتالتی» به پروسه یادگیری نگاه کنیم و در این راستا از کل شروع کرد و به جزء برسیم. برای نمونه ما اگر می خواهیم ایران را در درس جغرافیا تدریس کنیم، اول باید کلیت ایران و مرزها ایران را تعیین کنیم و بعد به اجزای آن مثل استانها، کوه ها و روستا ها بپردازیم.

ح-تکرار و تمرین:

   امروزه گفته می شود که حتی بازی روی یخ و رانندگی هم در نتیجه تکرار و تمرین به دست می آید. تمرین ما را از نظر به عمل می کشاند و از ذهن به عین می رساند.

5-آقای دکتر، وضعیت روش تدریس در دانشگاه ها و آموزش و پرورش را در حال حاضر چگونه ارزیابی می کنید؟

  ما در ایران تحلیل وضعیت دانشگاه ها را بدون عقبه های تعلیم و تربیت نمی توانیم بفهمیم، یعنی ما باید به شیوه  آموزش و پرورش در مرحله دبیرستان هم برگردیم آنجا چه می گذرد. در آموزش و پرورش ایران، رویه ای غیر علمی علمی در پیش دارند. حافظه پروری و آماده کردن دانش آموزان برای کنکور هدف اصلی است و  ما دانش آموزان را «اتمیزه» می کنیم و قدرت تحلیل را از آنها در سالهایی که باید بیشترین یادگیری را داشته باشد، سلب می کنیم.   همین دانش آموز وقتی که از سد کنکور گذشت و وارد دانشگاه  شد، با یک  «گسست معرفتی»  مواجه می شود و  این  امر حاوی یک خلأ بسیار بزرگ آموزشی و تربیتی است.

    دانش آموز در دبیرستان دنیای دیگری دارد و  ناگهان وارد دنیای جدیدی می شود،  که به او یک شوک معرفتی،  تربیتی و اخلاقی وارد می شود. تا حالا با یک معلم سروکار داشته، اما الان با استادان متعدد  سرو کار دارد، قبلاً  کتاب درسی به او تحمیل می شد، اما الان کتاب را استاد تعیین می کند و اینجا با حجم بسیار زیادی از مطالب برخورد می کند، در حالی که در دبیرستان حجم مطالب کم بوده و  این کثیر بودن منابع و آن اندک بودن منابع، دانشجو را به سمت ناخوشایندی سوق می دهد.  وقتی هم که وارد دانشگاه شد، بیگانه بودن استاد با تدریس یکی دیگر از این مشکلات است. خیلی از اساتید که وارد دانشگاه می شوند، بدون آشنایی با روش های تدریس وارد کلاس می شوند و اغلب «پروژکتورزده» و «پاورپوینت زده» هستند و اگر اینها را از آنها بگیری، کلاس را تعطیل می کنند و  چیزی دیگری برای گفتن ندارند.

    مشکل دیگری که داریم، مقاله زدگی اساتید است و چاپ مقاله، شده کعبه آمال اساتید و هر استادی که نتواند مقاله بنویسد، به او می گویند بی سواد است، در حالی که بر عکس باید به سمت کتاب نویسی رفت و این موضوع یکی از آفات دانشگاه های ایران است. البته این امر به آن معنی نیست، که همه اساتید اینطوری هستند، برخی که تعدادشان اندک است، کتب و تحلیل برای آنها مهم است.

 

 

 

 

 

مدير گروه جامعه شناسي دانشگاه: روش هاي تدريس در دانشگاه ها بايد بازنگري شوند